کد مطلب:31397
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:21
با توجه به اين كه فرشتگان در عالم ثبات هستند; آيا وجود مراتب و درجات در بين آنان; عدل خداوند را نقض نميكند؟
ان شأ اللّه در پناه قرآن موفّق و پيروز باشي. در ميان پرسشهايي كه از هم سن و سالهاي تو تاكنون خواندهام، سؤالهاي تو خواهر گرامي از جمله بهترين سؤالها بوده است. اميدوارم پس از خواندن پاسخهاي من باز هم به مطالعه دربارة قرآن كريم ادامه بدهي و به پرسشهاي بهتري برسي. ان شأ اللّه.
در پرسش اوّلت خواسته بودي بداني كه چرا براي خداوند ضمير مذكّر استفاده شده و حال آن كه مذكّر و مؤنّث دربارة خداوند معنا ندارد؟ پاسخ آن است كه استفادة ضمير مذكّر براي يك چيز، نشانة مذكّر بودن آن چيز نيست. دستور زبان عربي براي استفاده از ضميرها قوانين مخصوصي دارد. حتّي استفاده از ضمير مؤنّث هم نشانة مؤنّث بودن يك چيز نيست.
مثلاً در زبان عربي براي كلمه شمس (خورشيد)، عَين، (چشم)، اُذن، (گوش) ضمير مونّث به كار ميبرند و براي كلماتي مانند علم (دانش)، حَجَر (سنگ)، قَمَر (ماه) از ضمير مذكّر استفاده مينمايند. روشن است كه نه خورشيد مؤنث است و نه ماه مذكّر بلكه فقط به خاطر رعايت قواعد مفصّل زبان عربي بايد اين گونه، ضمير به آنها بازگردد. دربارة اسم اللّه هم مسأله به همين صورت است.
پرسش دوّم تو دربارة نام سورهها بود كه اين نامها چگونه انتخاب شدهاند؟ بايد بگويم انتخاب نام براي سورههاي قرآن چه نامهايي كه در زمان رسول خدا و توسط آن حضرت و چه نامهاي ديگري كه بعد بر روي سورهها نهاده شدهاند، علّتها و مناسبتهاي مختلفي داشتهاند. گاهي آيه اول سوره را به عنوان نام آن سوره قرار ميدادهاند مانند سورة قل هو اللّه احد گاه نام حيواني كه خداوند از آن در سوره نام برده به عنوان نام سوره برگزيده ميشد; مانند سورة نمل، نحل و عنكبوت. گاه اتفاق مهمّي كه در سوره بدان اشاره شده نام سوره قرار ميگرفته مانند سورة اسرأ كه بيانگر معراج شبانه پيامبر است.
در سوّمين سؤال خود نوشته بودي كه چرا نام امام حسيندر قرآن نيامده است؟ اين سؤال را دربارة ديگر امامان هم از من و همكارانم پرسيدهاند، در پاسخ بايد به دو نكته توجه داشت:
اوّلاً: قرآن كريم از اهلبيتپيامبر6 و امام حسين بدون ذكر نام فراوان ياد كرده است كه از جمله ميتوان از آية 33 سورة احزاب، آياتي از اوائل سورة انسان و آية 61 سوره آلعمران ياد كرد. پس در قرآن كريم آيات زيادي به ستايش از اهلبيت پرداخته و به بيان فضائل و كمالات آنان اشاره نموده است.
ثانياً قرآن كريم از ذكر نام افراد زيادي خودداري كرده ولي به ستايش از آنان يا سرزنش و نكوهش آنها پرداخته است. با آن كه برخي از ياران پيامبر را ستايش ميكند يا گروهي از كفّار را سرزنش مينمايد ولي نامي از آنها نميبرد.
پس از توجه به اين دو نكته بايد گفت كه خداوند حكيم براي حفظ قرآن از تحريف و دستبرد نابكاران، ترجيح داده كه نامي از اهلبيت: مخصوصاً امام علي و فرزندانش نبرد. فكر ميكني اگر قرآن صريحاً نام امام علييا نام امام حسينرا ذكر ميكرد، منافقاني كه از عمق جان با اهلبيت پيامبر6 دشمن بودند اجازه ميدادند آن آيات در قرآن كريم بماند؟ آيا ادعا نميكردند كه اين آيات جزو قرآن نيست؟ وقتي پس از رحلت پيامبر6 احاديث آن حضرت را به خاطر بيان فضائل اميرمؤمنان و فرزندانش آتش ميزنند، اگر قرآن هم صريحاً از آن عزيزان نام برده بود با قرآن چه ميكردند؟ پس ميبيني كه قرآن كريم ضمن توجّه دادن مردم به اهلبيت: راه را بر فتنهجويي منافقان بسته است.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.